ان الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم ... باز بايد سرنوشت از سرنوشت خاتمي در سمينار "نقش مذاهب در ايجاد صلح" عدالت بدون آزادي، توهمي از عدالت است امید داریم در سال جدید تمام خواست های ملت ایران محقق شود به وبلاگ قسمتی با نام 8 دولت 8 کابینه اضافه شده که به معرفی کابینه ی 8 دولت ایران می پردازد و تصاویر و مقالاتی پیرامون این 8 کابینه ارائه می شود از این پس قسمتی با نام حوادث خیابانی به وبلاگ اضافه می شود که شرح حوادثی که در جلوی چشم نگارنده ی این وبلاگ رخ داده است را ثبت می کند

۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه

نامه ای به آرش در بند

سید میثاق اختر- misagh_weblog@yahoo.com شنبه 17 مهر1389(9/09/2010 )
به بهانه ی مدتها دوری از آرش صادقی و دیگر دوستان در بند
نامه ای به آرش در بند
سلام آرش عزیز
مثل همه ی نامه های نوشته شده در فراق دوست من نیز ابتدا جویای حالت می شوم و از خدا طلب سلامتی برای تو می کنم.
می دانم این مدت حضور در زندان سخت بوده و روزهای دشواری را سپری کرده ای اما بدان که یقینا تحمل رنج دیدن دوستان بی گناهمان در بند برای ما کمتر از سختی دوری خانواده و گذران زمان روزهای زندان نیست.
آرش جان باید بدانی ظاهرا من و تو هر دو در زندانیم، تو گرفتار زندانی کوچک در جایی از کشور که دورتادور آن محدود به دیوار، من و دوستان بیرون از زندان نیز محبوث در زندانی بزرگتر گویی به وسعت تمام کشورمان.
انگار ما که بیرونیم فقط نام آزادی را گرفتار کرده ایم. تو حرف و عقیده ات را گفتی و به زندان افتادی من و دوستان بیرون از زندان هستیم و در این زندان بزرگتر حق صحبت و ابراز عقیده نداریم به اسم نبودن ما در آن زندان کوچک و به واسطه ی حضور در جامعه ای که به زندانی بزرگ تبدیل شده فقط بار کلمه آزادی را به دوش می کشیم. در دوران من و تو گویی معنای آزادی تغییر کرده گویا ما که در زندان نیستیم با وجود این همه خفقان، برای بعضی ها وجود آزادی در جامعه تعبیر می شود.
برادر جان تو شایسته ی تقدیری سرنوشت چنین شد که مردان شجاعی چون تو در مقابل بدی سکوت نکنند و سپس ظالمانه با بد طینتی کسانی که شایسته ی نشستن به صندلی قضاوت نیستند با دلایل واهی تو را محکوم کنند.
من و دوستان در بیرون آن زندان کوچک در زندانی بزرگتر محکوم شده ایم مثل تو آزادیمان را از دست داده ایم حق حرف زدن را از ما گرفته اند شجاعتمان را از دست داده ایم و ملال دوری و بی حرمتی به دوستان و عقایدمان نیز رمقی برای صبر و داشتن امید برایمان نگذاشته یقین ما مثل تو یارای مقابله با ظلم را نداریم. تقدیر چنین رقم خورده که من و تو و همه ی یاران و هم سنگرانمان بهترین سالهای عمرمان را به جای گذراندن وقت به ساخت و ساز و آبادی کشورمان به گذران وقت در گوشه ی خلوت زندان صرف کنیم.
دوست من امروز دیگر زندان جای متهم و چپاول گران مال و جان مردم نیست که جایگاه بزرگان شده است جای خدمتگزاران و دلسوزان راستین کشور، امروز متهمین و اربده کشان بیرون از زندان با آزادی در مقابل مردم قرار داده شده اند . وااسفا که انگار آنها معنای آزادی را بیشتر از ما لمس می کنند.
آرش عزیز تو در خاطره ها خواهی ماند چون صدایت به گوش همه رسید ما چه کنیم که در این زندان بزرگ صدایمان به گوشها نمی رسد و فقط واسطه ای شده ایم که با نمایش آزادی جسممان در این زندان بزرگ بر طبل آزادی اندیشه ها بکوبند.
 فکر کنم بعد از گذشتن از شکنجه ی درون زندان و دوری از خانواده و دوستان در آن زندان کوچک همنشینی و دیدن کسانی که سالها در درون نظام به مردم و کشور خدمت کرده اند فرصت سخن بیشتری بدهد تا بیرون از آن که خفقان مطلق حاکم است.
هرچه فکر می کنم به پاسخی نمی رسم که جرم من و تو چیست که تو در زندان و من در خفقان، مگر نه اینکه آرمانمان پیشرفت کشور و مردم و نظاممان بود که شاید این تنها جرم ما شد. اما در همه حال شکر خداوند می کنیم که همچنان ایمانمان پابرجاست و می دانیم و به آن اعتقاد داریم که وعده خداوند است که هیچ ظلمی پا برجا نخواهد ماند پس ما نیز با تمامی این دشواری ها هرچند که نتوانیم یکدیگر را ببینیم و یا به ظاهر از هم دور باشیم اما می دانم که قلب هایمان به هم نزدیک است پس با هم متحد می مانیم و صبر پیشه می کنیم تا وعده ی خداوند محقق شود و همه از زندانها رها شویم و اوضاع تغییر کند.
در پایان یکبار دیگر ضمن آرزوی سلامتی برای تو و همه ی یاران ، آزادی همه شما عزیزان از بند را از خداوند منان می خواهم و می خواهم که به همه ی ما در مقابل دشواری ها صبر مرحمت کند.

0 نظرات:

ارسال یک نظر

 
طراحی و فارسی سازی توسط میثاق اختر(misagh akhtar) | برای مشاهده بهتر وب سایت لطفا از جستجوگر firefox استفاده کنید